محمد چناری؛ مجید خانعلی؛ محمد شریفی؛ هما حسین زاده بندبافها
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسۀ خسارتهای زیستمحیطی تولید شکر خام در کشت و صنعتهای استان خوزستان تحت چارچوب مرسوم خطی و تحت چارچوب دیدگاه اقتصاد زیستی-چرخهای اجرا شد. هدف از انتقال سامانههای تولیدی با اقتصاد خطی به سامانههای تولیدی با اقتصاد زیستی-چرخهای در واقع حذف پسماند، افزایش کارایی مصرف مواد و انرژی و تولید محصولات ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسۀ خسارتهای زیستمحیطی تولید شکر خام در کشت و صنعتهای استان خوزستان تحت چارچوب مرسوم خطی و تحت چارچوب دیدگاه اقتصاد زیستی-چرخهای اجرا شد. هدف از انتقال سامانههای تولیدی با اقتصاد خطی به سامانههای تولیدی با اقتصاد زیستی-چرخهای در واقع حذف پسماند، افزایش کارایی مصرف مواد و انرژی و تولید محصولات متنوع زیستی در جهت افزایش پایداری سامانههای تولیدی از جمله سامانههای تولید غذاست. نتایج این پژوهش نشان داد که تولید هر تن شکر خام تحت چارچوب اقتصاد خطی خسارت 41/167 پوینتی را به دنبال دارد که تولید و احتراق گاز طبیعی در فراوری نیشکر بیشترین مشارکت را در ایجاد این خسارت دارد. در مقابل، نتایج این پژوهش نشان داد که گذر از اقتصاد خطی و رسیدن به اقتصاد زیستی-چرخهای که در آن ملاس و باگاس به عنوان دو پسماند مهم صنایع شکر به ترتیب به الکل و سوخت تبدیل میشوند کاهشی 193 درصدی در خسارت زیستمحیطی کل به دنبال دارد. این نتیجهگیری تأکید میکند که تولید شکر تحت اقتصاد زیستی-چرخهای نه تنها راهحل مناسبی برای مدیریت پسماند موجود است بلکه به شکلی چشمگیر در کاهش خسارتهای زیستمحیطی ناشی از تولید نیشکر و فراوری آن نقش دارد.
مجید خانعلی؛ مهدیه محمدنیا گالشکلامی؛ اسدالله اکرم؛ هما حسین زاده بندبافها
چکیده
در این پژوهش به بررسی میزان مصرف انرژی و انتشار آلایندههای زیستمحیطی در تولید کلوچه در استان گیلان پرداخته شده است. روشهای بهینهسازی مصرف انرژی بهمنظور کاهش کاهش آلایندههای محیط زیست با استفاده از دو روش مرسوم تحلیل پوششی دادهها و الگوریتم ژنتیک چندهدفه ارائه گردید.بدین منظور، اطلاعات لازم از 30 واحد تولید کلوچه ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی میزان مصرف انرژی و انتشار آلایندههای زیستمحیطی در تولید کلوچه در استان گیلان پرداخته شده است. روشهای بهینهسازی مصرف انرژی بهمنظور کاهش کاهش آلایندههای محیط زیست با استفاده از دو روش مرسوم تحلیل پوششی دادهها و الگوریتم ژنتیک چندهدفه ارائه گردید.بدین منظور، اطلاعات لازم از 30 واحد تولید کلوچه استخراج و بهعنوان دادههای اولیه در تحلیلهای انرژی و زیستمحیطی بهکار گرفته شد. با استفاده از رویکرد ارزیابی چرخۀ زندگی، تأثیرات زیستمحیطی تولید کلوچه بررسی شد. نهادهها و ستانده بر اساس همارزهای انرژی به انرژیهای معادل تبدیل شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که 66/30533 مگاژول انرژی برای تولید هر تن کلوچه مصرف میشود. بیشترین سهم انرژی مصرفی به گاز طبیعی با 28/16945 مگاژول بهازای هر تن کلوچۀ تولیدی ارتباط دارد. طبق نتایج ارزیابی چرخۀ زندگی، شاخص گرمایش جهانی برای تولید هر تن کلوچه09/3732 کیلوگرم کربندی اکسید معادل تعیین گردید. بر اساس نتایج مدلهای تحلیل پوششی دادهها، میزان کل انرژی مورد نیاز در حالت مصرف بهینۀ نهادهها، درصد صرفهجویی انرژی و کاهش شاخص گرمایش جهانی بهترتیب برابر 58/30221 مگاژول در تن، 02/1 درصد و 37/190 کیلوگرم کربن دیاکسید معادل بهازای تولید یک تن کلوچه بهدست آمد. همچنین، اجرای الگوی پیشنهادی توسط الگوریتم ژنتیک چندهدفه مصرف انرژی را 62/21 درصد کاهش می دهد که بیشترین درصد صرفهجویی در انرژی در مصرف گردو در تولید کلوچه دیده شده است. بر اساس نتایج بهینهسازی چندهدفه، میزان شاخص گرمایش جهانی بهازای تولید یک تن کلوچه برابر 74/2923 کیلوگرم کربندی اکسید معادل تعیین شد.
احمد امیدی؛ مهدی شعبانزاده؛ مجید خانعلی؛ فرهاد محمودی
چکیده
در مطالعۀ حاضر بهرهوری نهادههای کشاورزی در کشت گندم دشت مهران در سال 1394 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. متغیرهای مد نظر در این پژوهش ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی گندمکاران و نهادههای مختلف مصرفی بوده است. متدولوژی این پژوهش، استفاده از تابع تولید برای برآورد بهرهوری متوسط و نهایی نهادههای تولید و محاسبۀ کشش تولید است. ...
بیشتر
در مطالعۀ حاضر بهرهوری نهادههای کشاورزی در کشت گندم دشت مهران در سال 1394 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. متغیرهای مد نظر در این پژوهش ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی گندمکاران و نهادههای مختلف مصرفی بوده است. متدولوژی این پژوهش، استفاده از تابع تولید برای برآورد بهرهوری متوسط و نهایی نهادههای تولید و محاسبۀ کشش تولید است. برای گزینش تابع تولید مناسب، از آزمون نسبت راستنمایی بهره گرفته شد. برابر آزمون، تابع تولید ترانسلوگ در مقایسه با سایر توابع، سازگاری بیشتری با مشاهدات داشته است. برابر نتایج به دست آمده، بیشترین مقدار بهرهوری نهایی به نهادۀ سطح زیر کشت و کمترین آن به نهادۀ ماشین آلات اختصاص دارد. بهرهوری نهایی استفاده از ماشین آلات در منطقۀ مورد نظر نشان دهندۀ کاهش 74/4 کیلوگرمی تولید محصول گندم به ازای استفادۀ یک ساعت بیشتر از این نهاده نسبت به شرایط فعلی است. مصرف نهادۀ ماشین آلات در ناحیۀ غیر اقتصادی تولید( مرحلۀ سوم) و سایر نهادهها در مرحله اقتصادی تولید (مرحلۀ دوم ) واقع شده است. اثر همزمان سطح زیرکشت و ماشین آلات در تولید، گویای این مطلب است که کوچک بودن قطعات زمینها امکان استفاده از ماشین آلات و در نتیجه استفاده از صرفههای مقیاس را از بین برده و تنها باعث افزایش هزینههای تولید شده است.